جدول جو
جدول جو

معنی حق العبور - جستجوی لغت در جدول جو

حق العبور
پولی که برای گرفتن اجارۀ عبور از جایی یا کشوری پرداخت می شود، ترانزیت
تصویری از حق العبور
تصویر حق العبور
فرهنگ فارسی عمید
حق العبور
(حَقْ قُلْ عُ)
راهداری. حق زنجیر، ترانزیت. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
حق العبور
وجهی که بابت عبور از جاده و کوچه پردازند ترازیت
تصویری از حق العبور
تصویر حق العبور
فرهنگ لغت هوشیار
حق العبور
ترانزیت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حق المرور
تصویر حق المرور
پروانه گذر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حق البوق
تصویر حق البوق
زور پرداخت باج سبیل. توضیح این ترکیب برساخته فارسی زبانانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حق البوق
تصویر حق البوق
((حَ قُّ لْ))
رشوه، انعام، باج
فرهنگ فارسی معین
باج، باج سبیل
فرهنگ واژه مترادف متضاد